بازم بارون ...

ساخت وبلاگ
دیشب اولین برف سال 1394 بارید. وقتی من و خودش در امامزاده صالح به هم پیوستیم و از آنجا به کافه ای رفتیم و به صحبت نشستیم. 

با اینکه هفته پیش، خودم از او درخواست ازدواج کردم، اما بعد از دیدنش پشیمان شدم. بیشترین چیزی که آزارم می داد اختلاف طبقاتی یا اختلاف کلاس بود. برایش سخت شد. اما تمام تلاشش را کرد تا قانعم کند. گفت ما خیای وقت است که همدیگر را می شناسیم و به هم اعتماد داریم. گفت می خواهد من مادر بچه هایش باشم. گفت به زنان دیگر برای تربیت فزرزندانش اعتماد ندارد. آنقدر گفت و گفت و گفت و آنقدر با دلم راه امد که راضی شدم. برای اولین بار در عمرم احساس کردم یک نفر من را می خواهد و حاضر است با همه چیزم کنار بیاید. 

حالا ... دلم برایش تنگ شده...

بازم بارون زده نم نم / دارم عاشق میشم کم کم

الحمدلله

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : بازم بارون زده نم نم,بازم بارون زده نم نم دانلود,بازم بارون فلاحی,بازم بارون زده نم نم مازیار,بازم بارون مازيار فلاحي,بازم بارون متن,بازم بارون مازیارفلاحی,بازم بارون فلاحی متن,بازم بارون زده نم نم متن,بازم بارون میاد نم نم, نویسنده : stepso بازدید : 251 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 16:40